تنوع و پراکندگی کارتن سازی
از آن جا که بسته بندي يک پديده نسبي است و موجوديت آن وابسته به وجود کالا مي باشد، انتظار مي رود تجمع واحدهاي توليدي در يک مکان منجر به ايجاد واحدهاي مربوط به بسته بندي در آن مکان شود. بدين صورت به طور طبيعي استان هايي که بيشترين سهم توليد را دارند خود به خود سهم بيشتري از صنايع بسته بندي را به خود اختصاص داده اند. در اين ميان توليدات غذايي به دليل حجم بالاي توليد و شرايط خاص حمل و نگهداري بخش زيادي از صنعت بسته بندي کشور را به خود مشغول کرده اند. صنايع کارتن سازي از جمله پراکنده ترين بخش بسته بندي است. از آن جا توليد کارتن کاري نسبتا ساده است و از طرفي حمل و نقل آن در مسيرهاي دور چندان به صرفه نيست به طور عمومي واحدهاي کارتن سازي تمرکز نداشته و در مناطقي احداث مي شوند که به صنايع همان منطقه سرويس بدهند. گفته مي شود بيش از چهار هزار واحد تبديل ورق به کارتن در سراسر ايران پراکنده هستند که البته هنوز هيچ مرکزي حتي ماهنامه صنعت بسته بندي تاکنون قادر به جمع آوري آمار و مشخصات همه آنها نشده است. بسياري از اين واحدها بومي و محلي هستند و بعضي از آنها را حتي مي توان در روستاها پيدا کرد.
توليد کيسه پلاستيکي يعني آن چه که نزد عوام به سلفون، نايلون و نايلکس معروف است از ديگر مشاغل بخش بسته بندي است که بعد از کارتن داراي تنوع و پراکندگي زيادي است. مصرف روزافزون کيسه هاي پلاستيکي و رقابت آن با مصنوعات مشابه کاغذي و مقوايي اين پراکندگي را در آينده بسيار بيشتر خواهد کرد.
هر چه ماشين آلات و روش هاي مورد استفاده براي توليد ملزومات بسته بندي پيچيده تر يا گران تر باشند به طور طبيعي گستردگي سرمايه گذاري و تعدد واحدهاي توليدي آنها کمتر است. از اين رو واحدهاي که به توليد ظروف پلاستيکي مي پردازند نسبت به واحدهايي که ظروف مقوايي توليد مي کنند محدودتر هستند.
ميزان توليد، ميزان مصرف، سرمايه اوليه و دانش فني مورد نياز باعث شده که کارتن سازي و توليد کيسه پلاستيکي بيشترين تعداد واحد مربوط به بسته بندي را به خود اختصاص دهد و در نقطه مقابل آن توليد لفاف هاي خاص چون BOPP يا CPP و ظروفي از جنس فلز و شيشه کمترين تعداد واحدهاي توليدي را در کشور داشته باشند. در اين ميان نمودار مصرف و کيفيت ظروف فلزي و شيشه اي به دليل مقتضيات حمل و نقل از يکنواختي در سطح کشور برخوردار نيست.
اين موضوع گاهي حتي به طور معکوس عمل کرده و نقش تعيين کننده در توليد دارد. يعني توليدکننده اي که از سازنده قوطي فلزي بسيار دور باشد هرگز به فکر توليد کالايي که بايد در قوطي فلزي بسته بندي شود نمي افتد. اين معضل اگر جلوي توليد را نگيرد به طور قطع توليدکننده را مجبور به فله فروشي مي کند. ابتدايي ترين دستورالعمل در خصوص برنامه ريزي براي بسته بندي کشور بررسي وضعيت تقسيم امکانات بسته بندي در سطح کشور است. در حال حاضر به دليل مرکزنشيني بسياري از سرمايه داران ايراني بسياري از صنايع از جمله صنايع بسته بندي در منطقه استان تهران قرار دارند. مسير تهران تا قزوين در ادامه آن رشت و تبريز، محل فعاليت تعداد زيادي از واحدهاي توليدي مهم صنعت بسته بندي کشور است.
مناطق جنوب کشور با وجود برخورداري از توليد قابل توجه در بخش کشاورزي سهمي درخور از توزيع امکانات و سرمايه گذاري بسته بندي ندارند. البته نوع سرمايه گذاري بخش بسته بندي براي اين منطقه با نيمه شمالي کشور تفاوت هايي دارد که همين امر بايد مديريت شود.
برخي ملزومات بسته بندي همچون فيلم BOPP به طور کلي در نيمه جنوبي کشور توليد نمي شوند اين در حالي است که بخش عمده اي از مواد مصرفي آنها از جنوب کشور حمل مي شود و در مقابل بخش اصلي بازار مصرف آنها نيز تنها در نيمه شمالي کشور است.
پرنام و نشان ترين منطقه کشور از نظر صنايع بسته بندي يک چهارم شمالي کشور است که شمال خراسان، استان هاي شمالي، تهران و شمال آذربايجان را شامل مي شود. در مقابل کم نام و نشان ترين منطقه، جنوب شرقي کشور است که گويي به طور کلي فراموش شده و به حال خود رها شده است. منطقه شمال غرب کشور به دليل همسايگي با کشور ترکيه از شتاب خوبي در پيشرفت بسته بندي برخوردار است. در مقابل منطقه شمال شرق کشور با توجه به داشتن امکانات تحقيقاتي وسيع تر، جذب سرمايه بيشتر و آب و هواي معتدل تر از روند کندي در توسعه بسته بندي برخوردار است. وضعيت کمي و کيفي بسته بندي در شمال شرقي کشور با قطبيت زعفران و امکانات کشاورزي در اين منطقه همخواني ندارد و به نظر مي آيد اين منطقه از مزيت هاي نسبي خود که در بالا گفته شد به قدر کافي استفاده نکرده است. وجود برخي واحدهاي صنعتي بزرگ مربوط به بسته بندي با مالکيت هاي غيرخصوصي يا مديران غيرمالک در اين منطقه تا حدي در توقف و يا کندي پيشرفت صنعت بسته بندي آن تأثير داشته و دارد.
نکته مهم ديگر درباره کيفيت پراکندگي بخش بسته بندي در کشور مربوط به پايگاه هاي بسته بندي است. در خصوص کميت و کيفيت پايگاه هاي بسته بندي به دليل آميخته بودن آنها با واحدهاي توليدي نمي توان اظهار نظر خاصي کرد. منظور از پايگاه هاي بسته بندي واحدهاي خدماتي يا صنعتي است که تنها به عمليات بسته بندي مي پردازند. چنين واحدهايي اگر تنها به قصد ارائه خدمات به توليدکنندگان تأسيس شده باشند در مناطقي نزديک به واحدهاي توليدي يا کشاورزي احداث مي شوند و اگر محصولات را گرفته و پس از بسته بندي به نام خودشان به بازار عرضه کنند ممکن است کارگاه خود را در منطقه مصرف احداث کنند. البته اين امر قطعي نيست. کيفيت و کميت پراکندگي پايگاه هاي خدمات بسته بندي از جمله موارد بسيار مهم در توسعه بخش هاي توليدي از جمله بخش کشاورزي است. در اين مورد بايد روي دولت حساب کرد. به عبارتي برنامه ريزي و راهبري اين حوزه از صنعت بسته بندي تنها از نهادي عمومي بر مي ا~يد. اين نهاد مي تواند دولت يا يک تشکل صنفي قوي باشد. در کشور هنوز سازماندهي براي توزيع خدمات بسته بندي صورت نگرفته و البته اين کار نيازمند همگرايي بين طرف هاي ذي نفع است.